بنام خدا
|
||
|
||
دلبر رستمي- ميترا دهموبد : | ||
اينبار به سراغ زينآباد رفتيم، روستايی كه در ميانههای راه يزد به تفت، در كوير تفديده، آرميده است. اين روستای زرتشتی نشين از روستاهای بخش تفت است.
از يزد كه به سوی تفت، حركت می كنيم، نرسيده به پليسراه، در سمت راست راه، تابلوی اين روستای كوچک، به چشم می خورد. پس از آن، آبانباری را خواهيد ديد. به اين آبانبار كه رسيديد بايد پيچيد درون جادهای كه به زينآباد، می رسد. آبانبار زينآباد كه به آبانبار سهبادگير، نامور است و در گذشته از آب رودخانهی تفت، پر می شده است، چند سال پيش، مرمت شده، به ثبت ملی هم رسيده است. بنا به گفتهی خدايار معاونت كه يكی از اهالی زينآباد مقيم تهران است، در گذشته، درست روبهروی آبانبار، يک كاروانسرا بوده كه اين روزها، دست روزگار از آن چيزی برجای نگذاشته است.
خدايار معاونت گفت: «بنابر نوشتهها، گفتهها و شنيدهها، زينآباد، مرز حوزهی ثبتی يزد و تفت بوده است. زينآباد گذرگاهی برای گذر افراد و نيرو بوده و وجود كاروانسرا نيز گواه اين گفته است.» اين سرو كهنسال، ثبت ملی شده است پيرانگاه
پس از گذر از آبانبار، از همان آغاز راه، خانههای كوچک كاهگلی، به چشم می خورد. حالا ديگر درون زينآباد هستيم، روبهروی پير «سرو» كه در ميان روستا، قامت افراشته است. يک سرو بزرگ و سرسبز كه در كنارش اتاقكی كوچک براي روشن كردن شمع و چراغ روغنی، ساختهاند. اين درخت تنومند نيز ثبت ملی شده است. كمی آنسوتر از پير سرو، به پلههايی می رسيم كه به زير زمين راه دارد. در گذشته آب قنات «قلعه چم» در پايان اين پلهها جريان داشته و مردم برای استفادهی روزمره از آن، بهره می بردهاند. قنات «قلعهچم» كه ميان روستای چم و زينآباد مشترک است، ديرينگی بسياری دارد. يكی ديگر از قناتهايی كه مردم زينآباد از آبش، بهره می بردهاند، قنات «مرزبانی»، ناميده می شود. اين قنات آنگونه كه معاونت گفت، به همت و با هزينهی مرزبان ظهراب، از سرچشمه تا روستای مباركه، کنده شده است. اما به درخواست حاكم دولتی كه در زينآباد بوده، مرزبان ظهراب، نيمی از اين آب را به زينآباد می دهد و راه قنات از مباركه به زينآباد هم كشيده ميشود.
البته يک راه قنات ديگر هم به زينآباد می رسد كه اين روزها هم خشک است و هم ويران شده است. از درخت سرو و قنات كه بگذريم به آتشكده و مدرسهی زينآباد می رسيم. اگر از در مشترک، وارد شويم، مدرسه در سمت راست است. اين مدرسه همانگونه كه بر تابلوی بالای سرش می توان ديد از دهش انجمن ايرانی بمبئی در سال ١٢٩٨، ساخته شده است. مدرسهای كه دختران و پسران زينآبادی، تا پايان دورهی دبستان را در آن می گذراندهاند. گويا اين مدرسه تا دههی ٤٠ خورشيدی باز بوده و پس از آن، در پی كوچ و مهاجرت اهالی زينآباد، آنگاه كه شمار اهالی و دانشآموزان، كاهش يافته، تعطيل شده است. از آنجايی كه ديگر اين مدرسه، كاربری پيشين خود را ندارد، توسط اهالي مرمت شده و از آن بهعنوان پذيرشگاه، استفاده می شود.
آتشكده و مدرسه در دل هم و در كنار هم هستند. بنابر گفتهی «جهانگير مهربانی»، آتشبند آتشكدهی زينآباد، در گذشته، آن روزها كه هنوز درهای مدرسه باز بود، دانشآموزان پيش از رفتن به كلاس به آتشكده می آمدند، نيايش بامدادی می خواندند و سپس به كلاس و به سراغ درس و كتاب می رفتند. آتشهای سپند آتشكدهی زينآباد، پشت همان دری هستند كه جهانگير مهربانی در برابرش ايستاده است.
آتشكدهی زينآباد يک اتاقک كوچک است كه آرام و آسوده می توان در آن، دست به نيايش برداشت و ساعتی را از همهی نگرانی ها، دور شد.
البته اين آتشكده با بسياری از آتشكدهها كه تاكنون ديدهايم، متفاوت است، چون آتش سپند(:مقدس) آن را نمی توان ديد. آتش به دور از چشمها، درون اتاق آتش است. بنابر گفتهی جهانگير مهربانی، چهار گونه آتش درون اتاق آتش نگهداری می شود.
سهتا از آتشها، درون آتشگاهی گلی نگهداری می شوند، هر يک از آتشها به گونهی جداگانه، پرستاری می شود. در اين ميان يكی از آتشها كه از همان آتش آتشكدهی كاريان فارس است، در آفريگان(آتشدان) ميانی اتاق آتش، تختنشين است. بنابر نوشتارهای دينی و آيينی، آتش بر انواع گوناگون است. آتش «دادگاه» كه آتش اجاق و آتش خانوادگی است و ايرانيان در روشن نگاه داشتن آن، همواره می كوشيدهاند، يكی از اين آتشهاست. آتش آدران نيز يكي ديگر از آتشهاست. اين آتش مخصوص ديه، شهر و بلوك بزرگ است. آتش آدران، آتش اصناف گوناگون است كه آيين تقديس آن نيز، پيچيده است. آتش ورهرام نيز گونهي ديگري از آتش است. آنگونه كه آمده، آتش ورهرام پس از تقديس آتش ١٥ پيشه و آتش آذرخش، تختنشين ميشود. به گزارش استاد رشيد شهمردان در كتاب پرستشگاه زرتشتيان، آتش درمهر زينآباد به كوشش شهريار تيرانداز به سال ١٢٠٠ يزدگردی، تقديس شده است. جهانگير مهربانی، سالهاست كه بامداد و شامگاه براي پايداري و روشن ماندن آتش، بر آتشهاي اين آتشكده خوراك ميگذارد و از آنها نگهداري ميكند. جهانگير مهرباني گفت: «هزينهي خريد اين كندههاي چوب از پولهايي كه مردم در هنگام مهرايزد، شاباش ميكنند و از پول صندوق آتشكده، تامين ميشود.» پيش از جهانگير مهرباني، پدرش، مهربان مهرباني و پيش از آن، پدربزرگش، رستم مهرباني، آتشبندي آتشكده را بر دوش داشتهاند و پيش از آنها نيز شهمردان پوربهرامي، آتشبند آتشكدهي زينآباد بوده است. زينآباد، افزون بر همهي اينها، يك حمام كهنسال دارد كه براي ثبت در آثار ملي نياز به مرمت دارد. يك آسياب قديمي كمي دورتر از روستا است و ميان روستا تا آسياب، يك كورهي آجرپزي هم ديده ميشود. به گفتهي خدايار معاونت با توجه به همهي اينها و ديرينگي معماري اين روستا، گمان بر آن است كه روستاي زينآباد، ٣٥٠ تا ٤٠٠ سال ديرينگي دارد. به باور معاونت يكي از گزينههايي كه در برآورد سن و سال زينآباد بايد در نظر گرفت، گويش زرتشتيان اين روستا است و قدمت آبانبار روستا كه معماري آن، مربوط به دورهي افشاريه است. روستاي زينآباد، ٧١ در خانه دارد، هرچند بسياري از آنها خالي از سكنه هستند اما اگر روزهاي مهرايزد، سري به اين روستا بزنيد، كمتر خانهاي را خالي، خواهيد ديد.
اهالي زينآباد اين روزها در تكاپويند تا با آوردن آب به روستا، باز هم همچون گذشته، روستاي زينآباد، سرزنده از خندههايشان شود و سرسبز از كاشتههايشان.
شايد روزی دوباره پيازهای معروف زينآباد، كشت شود و باغهای انار پر از درخت انار شوند و گلنارهای قرمز.
فرتورها از سرور دهموبد است. |
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب